سفر به شمال...
سلام امروز اومدم تا خاطره مسافرت به شمال رو برات به ثبت برسونم کیمیای گلم چند روزی با بابایی به چالوس رفتیم مسافرتمون کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت شماهم که عاشق دد هستی هوا هم خیلی عالی بود کیمیا جونم دیگه کارات هم خیلی شیرین شده هرجا جورابا یا کفشاتوپیدا میکنی میاری به من یا بابایی میدی میگی دد خیلی شیرین زبونی هر چی ما میگیم تو هم تکرار میکنی عزیزدلم قربون اون زبونت برم من تو راه رفتن هم خیلی پیشرفت کردی یک دقیقه هم دیگه زمین نمیشینی و همش در حال راه رفتنی اینم کیمیا جونم تو رستوران جاده چالوس فدات بشم من!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی